اینجا همه چی برای شماست!

شرکت " مرشی موبایل " خانه متحرک بسیار مرفهی را طراحی کرده که دارای اتاق خواب، سرویس بهداشتی، بالکن و امکانات دیگری از جمله هشت تلویزیون 40 اینچی است.

تصاویری که در زیر می بینید، نما هایی از بیرون و درون این خانه متحرک زیبا و البته گرانقیمت است.
 
این خانه متحرک اشرافی، در دو رنگ سفید و طلایی توسط شرکت آلمانی، تولید شده و آن گونه که در اخبار آمده قیمت آن سه میلیون دلار است؛ یعنی چیزی در حدود شش میلیارد تومان!


خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir

خانه متحرک بسیار دیدنی و گران قیمت ( تصویری ) www.taknaz.ir





تاريخ : جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط امیرحسین

 

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 

 

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

 www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS





تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط امیرحسین

 

 به هنگام بازديد از يك بيمارستان روانى، از روان‌پزشك پرسيدم شما چطور مي‌فهميد كه يك بيمار روانى به بسترى شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟ روان‌پزشك گفت: ما وان حمام را پر از آب مي‌كنيم و يك قاشق چايخورى، يك فنجان و يك سطل جلوى بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم كه وان را خالى كند. من گفتم: آهان! فهميدم. آدم عادى بايد سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است. روان‌پزشك گفت: نه! آدم عادى درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد. شما مي‌خواهيد تخت‌تان كنار پنجره باشد؟

 

_______________________________________________________________________________________

 

چند قورباغه از جنگلي عبور مي كردند كه ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عميقي افتادند. بقيه قورباغه ها در كنار گودال جمع شدند و وقتي ديدند كه گودال چقدر عميق است به دو قورباغه ديگر گفتند: كه ديگر چاره اي نيست شما به زودي خواهيد مرد. دو قورباغه اين حرفها را نشنيده گرفتند و با تمام توانشان كوشيدند كه از گودال بيرون بپرند. اما قورباغه هاي ديگر مدام مي گفتند: كه دست از تلاش بردارند چون نمي توانند از گودال خارج شوند و خيلي زود خواهند مرد. بالاخره يكي از دو قورباغه تسليم گفته هاي ديگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد. اما قورباغه ديگر با تمام توان براي بيرون آمدن از گودال تلاش مي كرد. هر چه بقيه قورباغه ها فرياد ميزدند كه تلاش بيشتر فايده اي ندارد او مصمم تر مي شد تا اينكه بالاخره از گودال خارج شد. وقتي بيرون آمد. بقيه قورباغه ها از او پرسيدند: مگر تو حرفهاي ما را نمي شنيدي؟ معلوم شد كه قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فكر مي كرد كه ديگران او را تشويق مي كنند.

 





تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط امیرحسین

 

غضنفر داشته خيار پوست مي كند هي ميگفت: اي كاش توش موز باشه!

طرف داشته هلو ميخورده به وسطش كه ميرسه ميگه:اي ول گردو هم داره!

غضنفر باد كنك فروشي ميزنه بعد از مدتي ورشكست ميشه علت رو ازش ميپرسن ميگه باد كنك هارو به شرط چاقو مي فروختم

مي خواستن غضنفر رو شكنجه روحي بدن ، مي فرستنش تو يك اتاق گرد ، ميگن برو يك گوشه بشين

غضنفر ميره مسابقه بيست سوالي ، رفقاش از پشت صحنه بهش ميرسونن كه : جواب برج ايفله ، فقط تو زود نگو كه ضايع شه . خلاصه مسابقه شروع ميشه ، غضنفر ميپرسه : تو جيب جا ميگيره ؟ ميگن : نه . غضنفر ميگه : ...ها ! پس حتماٌ برج ايفله !

ماشين غضنفر رو تو روز روشن ، جلو چشماش ميدزدن . رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن : آاااي دزد ! بگيرينش ! يهو غضنفر داد ميزنه : هيچ خودتونو ناراحت نكنيد . هيچ غلطي نميتونه بكنه ! رفيقاش واميستن ، ميپرسن : چرا ؟ غضنفر ميگه : آخه اون ماشین تحت تعقیبه

غضنفر سرش ميخوره به ميلة وسط اتوبوس ، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس . بعد از چند لحظه ، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتند . ميگه : ولش كنين ببينم چي ميگه !

غضنفر ميره كار واش ازش ميپرسن پس ماشينت كو؟ ميگه: راه نزديك بود پياده اومدم!

به غضنفر ميگن: 2+2 چند مي‌شه؟ ميگه: 5 تا! مي‌گن: برو بابا، 4 تا ميشه! ميگه: آخه من از يه راه ديگه رفتم!____ غضنفر ميخوره زمين ، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره!غضنفر به دوستش ميگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشين ببين چراغ راهنما ماشين كار ميكنه يا نه. اصغر ميره عقب ماشين، ميگه: كار مي‌كنه، كار نَمي‌كنه، كار مي‌كنه، كار نَمي‌كنه...! غضنفر با ماشين ميره تو دره، بهش ميگن: چي شد بابا؟ چرا افتادي تو دره؟ ميگه:  والله ما ديديم جاده داره ميپيچه ما هم پيچيديم دوباره ديديم جاده داره ميپيچه ما هم دوباره پيچيديم باز هم ديديم جاده داره ميپيچه اما ما نپيچيديم !!!





تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط امیرحسین